سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صبا

 

 

وداع

می روم خسته و افسرده و زار
سوی منزلگه ویرانه ی خویش
بخدا می برم از شهر شما
دل شوریده و دیوانه ی خویش

می برم تا که در آن نقطه ی دور
شستشویش دهم از رنگ گناه
شستشویش دهم ار لکه ی عشق
زین همه خواهش بی جا وتباه

می برم تا ز تو دورش سازم
زتو ای جلوه ی امید محال
می برم زنده به گورش سازم
تا از این پس نکند یاد وصال

ناله میلرزد ,می رقصد اشک
آه, بگذار که بگریزم من
ازتو, ای چشمه ی جوشان گناه
شاید آن به , که بپرهیزم من

بخدا غنچه ی شادی بودم
دست عشق آمد و از شاخم چید
شعله ی آه شدم, صد افسوس
که لبم باز بر آن لب نرسید

عاقبت بند سفر پایم بست
می روم, خنده به لب , خونین دل
می روم, ازدل من دست بدار
ای امید عبث بی حاصل

 


نوشته شده در  چهارشنبه 87/9/13ساعت  8:28 عصر  توسط صبا 
  نظرات دیگران()

 

چند سالی بود در این موقع ها شبها از تلویزیون برنامه طنز پخش میشد ولی امسال خبری ازش نیست .
قبول دارم بعضی از طنز ها کلیشه شده بود و از نظر داستان و کارگردانی ضعیف بود ولی گاهی اوقات باعث می شد بعد از مدتها بخندی.
شبکه 1 که برنامه هایش بیشتر در راستای هفته دفاع مقدس , هفته بسیج , هفته سپاه و پاسدار و   ارتش و اقدامات دولت نهم می باشد. شبکه 2 هم تاحالا چیزی ازش ندیدم و یک سریال خوب داشت که تمام شد شبکه 3 هم که اگر پخش مستقیم و برنامه 90 را نداشت یکی از مزخرفترین شبکه ها بود و شبکه خبر هم بیشتر خبرهایش از فلسطین و عراق و بحران اقتصادی غرب و بدبخت نشان دادن امریکا می باشد بهترین برنامه ای که می شود در این روزها پیدا کرد برنامه دوقدم مانده به صبح با اجرای بسیار زیبای صالح اعلا می باشد.

 

 


نوشته شده در  سه شنبه 87/9/5ساعت  6:15 صبح  توسط صبا 
  نظرات دیگران()

مدت طولانی می باشد که سریال پرستاران از شبکه یک سیما پخش می شود و علاقه مندان زیادی هم دارد. آنچه که موجب شد من این پست را به این سریال اختصاص بدهم روابط بین افراد در آن می باشد.

در آن بیمارستان نظم حکم فرما می باشد هرکس وظیفه خود را انجام میدهد افراد بیشتر در مقابل یکدیگر حرف می زنند تا در پشت سر یکشرایطی که در بیرون از بیمارستان دارند به داخل بیمارستان وارد نمی شود و همه از احترام خاصی برخوردارند.

اگر می خواهید این سریال زیبا را کامل و دقیق دنبال کنید به www.australiantelevision.net مراجعه کنید . در این سایت داستان ها همراه با عکس موجود می باشد. وقتی داستانها را می خوانید متوجه می شوید در بعضی از مواقع داستان ها در تلویزیون ما تغییر کرده مثل قسمتی که در هر هفته پیش پخش شد آن زن اصلا انگشت پای شوهرش را قطع نکرده , جایی را قطع کرده بود که همسرش نتواند دوباره ازدواج کند.

نکته جالب توجه برای من رابطه شارلوت و وینسنت می باشد که در تلویزیون ما اصلا به آن اشاره نکرده.

شارلوت و وینسنت زن و شوهر بودند و از هم جدا شدند.علت جدایی هم این بوه که شارلوت همجنسگرا می شود. وینسنت خیلی سعی میکند که او را از این کار صرف نظر کند ولی شارلوت با علاقه ای هم که به وینسنت داشته حاضر نمی شود که این کار را رها کند و آنها با توافق یکدیگر از هم جدا می شوند.

نکته در اینجا می باشد که آنها در کنار همدیگر بدون اینکه مشکلی داشته باشند و هم اینکه مشکلی برایشان به وجود بیاید مشغول کار هستند. در قسمتهای پیشین دیدیم که وقتی برای وینسنت مشکلی پیش آمده بود شارلوت تمام تلاشش را برای حل آن کرد و تنها کسی بود که به همراه او به دادگاه رفت . شارلوت و وینسنت در بین همکاران خود دارای احترام هستند هیچ کس در مورد زندگی و ارتباطشون حرف نمی زند یعنی خبری از پچ پچهای معروف خودمان نیست و هیچ کس در مورد آنها قضاوت نمی کند.

به نظر شما اگر این فیلم ایرانی بود نویسنده ارتباط آنها را چطور می نوشت؟

البته فیلم ها ناشی از فرهنگ آن جامعه می باشد.

 


نوشته شده در  یکشنبه 87/8/26ساعت  12:51 صبح  توسط صبا 
  نظرات دیگران()

 

هر وقت اخبار را گوش میدهم نمی شود خبری از همایشی که در کشورمان انجام شده ندهد, فکر نمی کنم در هیچ کشوری به اندازه کشور ما در آن همایش, بزرگداشت و یادواره و ... انجام بشود!. حداقل یکبار هم ,همایشی در موردنتایج این گردهمایی ها برگزار کنند تا افرادی مثل من فکر نکنند سران ما فقط می توانند افراد جمع کنند خوب حرف بزنند خوب پذیرایی کنند و خوب بودجه مملکت را خرج کنند. یکی از عجیب ترین گردهمایی هایی که در سالن همایش صدا و سیما انجام شد مراسم تجلیل از قهرمانان المپیک و پاراالمپیک با حضور رئیس جمهور بود که ایشون به حمایت ورزشکاران پرداخت و گفت خودتون بروید زیر یک وزنه و ببینید که یک من ماست چقدر کره داردو برنامه سازان ورزشی باید انتقادهای سازننده داشته باشند.

 من تا حدودی فهمیدم یک من ماست چقدر کره دارد برای همین در المپیک لندن چون دیگر ساعی هم نیست اصلا منتظر مدال نیستم.

 خدا را شکر که ایران مانند کشوری مثل چین امریکا روسیه ایتالیا  و دیگر کشورهای موفق در المپیک نبودیم , و گرنه تمام بودجه صرف تقدیر و تشکر از قهرمانان ملی میشد .

 


نوشته شده در  سه شنبه 87/8/21ساعت  5:41 صبح  توسط صبا 
  نظرات دیگران()

ایکاش ذهنمون مثل یک کامپیوتر می شد درایو بندی کنیم , خاطرات بد توی یک درایو و خاطرات خوب توی درایو دیگری و تا وقتیکه به درایو خاطرات بد و خوب نمی رفتیم و اونارو انتخاب نمی کردیم هیچ وقت اجرا نمی شدند تا ما اونارو مرور  نکنیم و حسرت اون روزها رو نخوریم. بعضی از روزها , اتفاقها, افراد, مکانهاو... Shift+Delete می کردیم تا از ذهن و یادمون پاک پاک می شدند تا آنچه که امروز برای زندگی کردن به آن نیز داریم جایی برای ثبتشون داشته باشیم.

یک آنتی ویروس قوی نصب می کردیم تا ویروسهای مخرب ذهنمون را نابود می کرد .

و اینکه وقتی نمی شد با این سیستم کنار اومد تمام درایو ها را فرمت میکردیم و یک ویندوز جدید نصب می کردیم و دوباره با یک سیستم درست , سالم و خالی از هر گونه برنامه ای از ابتدا آغاز می کردیم.

 


نوشته شده در  یکشنبه 87/8/12ساعت  9:57 صبح  توسط صبا 
  نظرات دیگران()

 

 درسهای دانشگاه را خوب می خوانی به جزوه استاد اتکا نمی کنی و کتاب مرجع را هم می خوانی و موضوع را می فهمی نمرات خوبی می آوری درکل دانشجوی درس خوان و خوبی هستی ولی وقتی می خواهی وارد بازار کار شوی می بینی چیزهایی را که خوانده ای هیچ کاربردی ندارد و هیچ شرکت یا سازمانی به آموخته های تو نیاز ندارد و هنگام گزینش می فهمی نیازهای آنها را نیا موخته ای و با یک فردی که به دانشگاه نرفته فرقی نداری.

بالا رفتن پایه ی حقوق افراد مهمترین دلیل برای رفتن به دانشگاه شده.
اکثریت افرادی که شاغلند ودر کار خود خبره و توانا هستند و مشغول تحصیل در دانشگاه هم می باشند از دانشجویان ضعیف کلاسند(از نظردرسی) چند هفته یکبار حضور پیدا می کنند در کلاس
,  دارای نمرات ناپلئونی هستند.(اکثریت افراد نه همه)

این مشکل در مورد رشته کامپیوتر بیشتر می باشد وقتی در مورد آن با یکی از استادهایمان صحبت می کردیم او اعتقاد داشت مشکل از سیستم کاری کشور ماست که یک سیستم مهندسی نیست.  وگرنه تمام درسهاو منابعی که در دانشگاه ارائه می شود در تمام دنیا هم ارائه می شود.

بالاخره یا دانشگاه باید تغییر کند یا سیستم کاری کشور که ما برای ورود به بازار کار بعد از دانشگاه دیگر وقت برای آموزش دوباره نگذاریم.

 


نوشته شده در  جمعه 87/8/3ساعت  1:12 صبح  توسط صبا 
  نظرات دیگران()

عشق

عشق نیز مانند تمام چیزهای دیگر این جهان بدون دست کم مقداری شیمی و فیزیک نمیتواند وجود داشته باشد. همانطور که یک بار دانشمندی با بد گمانی گفته بود، پیکان های کیوپید، خدای عشق، چنانچه ابتدا به ماده شیمیایی با نام غیررومانتیک و نه چندان خیال انگیز فنیل اتیل آمین آغشته نمی شد، هرگز موثر واقع نمی شد. بدون اکسی توسین نیز واکنش های بدن انسان هرگز به خلق تراژدی هایی همچون رمئو وژولیت نمی انجامید.

 

 نور اپی نفرین ( عامل تمرکز روی معشوق )

نور اپی نفرین ( عامل تمرکز روی معشوق )

ممکن است کسانی به این مولکول عشق معتاد شوند. آنها به مقادیر زیاد مواد آمفتامین مانند دوپامین، نور اپی نفرین ( norepinephrine ) و فنیل اتیل آمین نیاز دارند. از آنجا که بدن نسبت به این مواد شیمایی مقاومت پیدا می کند، برای رسیدن به همان درجه از حال، مقدار مصرف این افراد رفته رفته افزایش پیدا می کند. از این رو برای برآوردن نیاز خود ناگزیر ند روابطشان را مداوم تجدید کنند. از انجام بعضی فعالیت های پرتنش نظیر سقوط آزاد از هواپیما پیش از بازکردن چتر نجات یا با خوردن شکلات نیز می توان مقداری PEA دریافت کرد. شاید به همین دلیل باشد که شکلات هدیه مناسبی برای روز والنتایان ( روز عشاق ) به شمار می آید. یکی از موادی که همراه PEA آزاد میشود ماده شیمیایی عصبی دوپامین ( dopamine ) است. پژوهشی که چندی پیش در دانشگاه ایموری انجام شد نشان می دهد که ول های ماده ( نوعی جونده کوچک ) در پاسخ به ازاد شدن دوپامین در مغزشان جفت خویش را انتخاب می کنند. وقتی در حضور یک ول نر به آنها دوپامین تزریق می شود، بعدا در میان جمعی از نرها فقط اورا انتخاب خواهد کرد.

 دوپامین ( آتش افروز عشق و عامل شیفتگی )

 دوپامین ( آتش افروز عشق و عامل شیفتگی )

جدیدترین کشف، آرایش مولکول ها دراین ترکیب شیمیایی است و این تمام جهان را هیجان زده کرده زیرا اکنون همچون جادوگران زمان قدیم، ما هم میتوانیم معجون عشق بسازیم. به عبارت دیگر انسان اکنون در ابتدای راه جداسازی این ترکیب شیمیایی و ساخت داروهایی است که میتواند موجب این واکنش ها درما شوند. یعنی دارو را مصرف میکنید و بعد عاشق اولین کسی می شوید که می بینید. تصور کنید جهان با چه افتضاحی روبه رو خواهد شد. اما داشمندان می گویند در حال حاضر از این کشف میتوان در تنظیم بعضی واکنش های شیمیایی دیگر یا درمان بیماری ها یا پژوهش های سودمند تر دیگر استفاده کرد. با این همه چه چیزی سودمندتر از آنکه بتوانید با خوردن یک دارو کسی که دوستش دارید را عاشق خود کنید ؟ اما در حال حاضر پژوهش هایی که روی مولکول فنیل اتیل آمین صورت می گیرد، می تواند در ازمون مواد شیمیی وابسته به بیماری های ذهنی از جمله بیماری پارکینسون فوق العالده موثر باشد.

 

 عشق

آنچه در باره عشق می دانیم هنوز عمدتا خارج از کنترل ماست. برای مثال شیفتگی ظاهرا نخستین مرحله عاشق شدن است، کششی اجتناب ناپذیر به سوی معشوق. این جذبه موجب ترشح انفجاری مواد شیمیایی عصبی بسیار شبیه به آدرنالین می شود. با کمک فنیل اتیل آمین ( که سرعت جران تبادل اطلاعات میان سلولها را افزایش می دهد )، دوپامین ( که ما را برافروخته می سازد و باعث میشود در نتیجه گرمای محبت احساس خوبی داشته باشیم ) و نور اپی نفرین ( که موجب تولید ادرنالین می شود )، کاری می کند که جهان به کام ما باشد، چشم هایمان آکنده از برق عشق شود و قلبمان تندتر بتپد. پس از آن تمام هستی ما وابسته به دیدار یار است، همان که در حضورش تمام این واکنش ها در بدن ما به راه می افتد و هرچه اعتیاد ما به این مواد شیمیایی قوی تر می شود، کشش ما بسوی او نیز شدیدتر می شود. در این مرحله مرتکب اشتباهات احمقانه بسیار می شویم. داستان های عشقی پر از این اشتباهات است. در واقع آنچه شیفتگی می نامیم تمام آن کارهایی است که این سه ماده شیمیایی با ما می کنند. احساس می کنیم سرشار از انرژی هستیم، روی ابرها سیر می کنیم و میتوانیم بدون خستگی ساعت ها حرف بزنیم.

به گفته فیشر (H.Fisher )، انسان شناس دانشگاه راتجرز و معروف ترین پژوهشگر عشق زمان ما، دوپامین و نوراپی نفرین ( که ساختاری بسیار مشابه آدرنالین دارد ) روی هم رفته موجب شادی، انرژی زیاد، بی خوابی، اشتیاق، بی اشتهایی و تمرکز می شوند. او می گوید « وقتی شرایط خاص فراهم شود، بدن انسان معجونی از شور عشق تولید می کند و … مردان آسان تر از زنان این کار را می کنند و این به خاطر طبیعت دیداری تر آنها است. »

مقادیر زیاد دوپامین به ترشح نور اپی نفرین بیشتر می انجامد که تمرکز، حافظه کوتاه مدت، بیش فعالی، بیخوابی و رفتار جهت دار را تقویت می کند. به عبارت دیگر دو طرف در این مرحله از عشق، به شدت روی رابطه خویش تمرکز دارند و به اغلب چیزهای دیگر توجهی نمی کنند. تبیین محتمل دیگر برای این تمرکز شدید و نگاه دلخواه که در مرحله جذبه دیده می شود، توسط پژوهشگران یونیورستی کالج لندن ارائه شده است. آنها کشف کرده اند که افراد عاشق، سرتونین ( cerotonin ) کمتری دارند و دیگر اینکه مدارهای عصبی مرتبط با ارزیابی دیگران در آنها سرکوب شده است. این مقدار اندک سرتونین همان چیزی است که در افراد مبتلا به اختلال وسواس فکری – عملی دیده می شود و این احتمالا تبیین می کند که چرا عاشق در باره معشوق خویش این همه وسواس فکری دارد.

 سرتونین ( در افراد عاشق کم می شود تا ایراد های معشوق را نبینید ! )

سرتونین ( در افراد عاشق کم می شود تا ایراد های معشوق را نبینید ! )

دوپامین به نوبه خود تولید اکسی توسین ( oxytocin ) را تحریک میکند که گاهی « ماده شیمیایی آغوش » نامیده می شود. اکسی توسین بیش از همه به نقشی که در ایجاد انقباض حین زایمان و کمک به شیردهی نوزاد دارد شناخته می شود. دانشمندان اکنون بر این باورند که هر دوجنس هنگام آغوش و نوازش این هورمون پرورشی را ترشح می کنند و میزان آن در زمان ارگاسم ( اوج لذت جنسی ) به اوج می رسد. اکسی توسین نیاز به در آغوش گرفتن را در عشاق بوجود می آورد و سبب می شود که تماس نزدیک با جفت افزایش یابد. به گفته پژوهشگران دانشگاه کالیفرونیا در سان فرانسیسکو، هورمون اکسی توسین « در ارتباط با توانیی حفظ روابط سالم بین اشخاص و مرز بندی های روان شناختی سالم با افراد دیگر است. » وقتی در هنگام ارگاسم ترشح می شود، به تدریج یک پیوند عاطفی ایجاد می کند. هرچه رابطه جنسی بیشتر شود، این پیوند هم قوی تر می شود.

 

اکسی توسین ( هورمون آغوش برای تحکیم پیوند )

اکسی توسین ( هورمون آغوش برای تحکیم پیوند )

به این ترتیب دو طرف به هم عادت می کنند. به همین دلیل است که جدا شدن این قدر کار دشواری است. حتی وقتی واقعا دیگر علاقه ای به طرف مقابل ندارید و میدانید که باید اورا ترک کنید، اغلب احساس می کنید که « نمیتوانید ». چرا؟ زیرا به او اعتیاد شیمیایی پیدا کرده اید. ترک اکسی توسین وقتی که شما را به فرد نامناسبی قلاب کرده باشد، میتواند حتی از ترک هروئین هم دشوارتر باشد. در واقع مسکن اکسی کانتین ( oxycontin ) که ساختاری مشابه اکسی توسین دارد، یکی از اعتیاد آور ترین داروها به شمار می آید.

در دنیای پیام های شیمیایی، انسان به لحاظ علمی یک گونه تک همسر( monogamus ) به شمار نمی آید؛ ما در میان آن 3 درصد از گونه هایی که تک همسراند جایی نداریم. گونه هایی که تا آخر با همسرشان می مانند معمولا دارای مقدار زیادی از یک ماده شیمیایی دیگر به نام وازوپرسین ( vasopressin ) هستند که در اصطلاح هورمون تک همسری نامیده می شود. در آزمایش هایی که در آنها این هورمون به مردان تزریق شده تمام شواهد مورد نیاز به دست آمده است. جدا کردن مردان پیش از آمیزش نشان داد که پیش از آمیزش نسبت به تمام زنان بی تفاوت بودند. در حالی که 24 ساعت پس از آن ورق بر می گردد و حسادت های شوهرانه نیز آغاز می شود.

 وازوپروسین ( هورمون تک همسری برای تعهد در عشق )

وازوپروسین ( هورمون تک همسری برای تعهد در عشق )

به این ترتیب وازوپروسین که درواقع یک هورمون ضد ادارای است، با تشکیل رابطه تک همسری بلند مدت در ارتباط است. دکتر فیشر معتقد است که اکسی توسین و وازوپروسین با مسیرهای دوپامین و نور اپی نفرین در مغز تداخل می کنند. شاید به همین دلیل باشد که با افزایش دلبستگی عشق شور انگیز کمرنگ می شود.

دانشمندان می گویند که پس از دوره معینی که بین یک سال و نیم تا چهار سال طول می کشد، بدن فرد به محرک های عشقی عادت می کند. پس از ایجا مقاومت در برابر مواد انگیزاننده ای همچون PEA، عشق شورانگیز به سردی می گراید و تبدیل به چیزی می شود که هلن فیشر در کتاب « آناتومی عشق » دلبستگی می نامد. در این مرحله مغز شما شروع به تولید اندورفین ( Endorphin ) می کند. این افیون مغز بیشتر شبیه مورفین هستند تا آمفتامین و بیشتر مخدر هستند تا محرک. فیشر می گوید: « برخلاف PEA، اندورفین ها ذهن را ساکت می کنند و به تدریج می کشند.» از این رو آنچه گاهی « اضطراب جدایی » نامیده می شود در عمل ممکن است نوعی کنار گذاشتن مخدر باشد. 

 

طلاق

 

نرخ طلاق در سالهای چهارم ازدواج به اوج خود می رسد. در این زمان شالوده هایی شیمیایی عشق شورانگیز فرو می ریزد. شاید نام فیلم کلاسیک مریلین مونرو، « خارش هفت ساله » را باید « خارش چهارساله » می گذاشتند. ناگهان ایرداهای همسرتان را می بینید. تعجب میکنید که چرا عوض شده است. در واقع همسر شما احتمالا به هیچ وجه تغییر نکرده است؛ موضوع فقط این است که اکنون می توانید اورا بی پرده ببینید نه از پشت شیشه رنگی هورمون ها. در این مرحله رابطه یا آنقدر قوی است که ادامه یابد یا به همین جا ختم می شود. برای مثال اندورفین ها هنوز می توانند به فرد احساس خوشبختی و امنیت بدهند. علاوه بر این اکسی توسین نیز هنوز در هنگام رابطه جنسی آزاد می شود و احساس رضایت و تعلق ایجاد میکند. وازوپروسین نیز به کمکتان می آید و همچنان در ایجاد وابستگی نقش بازی می کند. غم ناشی از مرگ همسر نیز کار اندورفین هاست که در شخص اشتیاق با هم بودن به وجود می آورند.

در پایان باید گفت که حتی دانشمندان سرسخت نیز می پذیرند که شیمی همه چیز نیست. فرهنگ، شرایط، شخصیت و دها متغییر دیگر کمک می کنند تصمیم بگیریم به چه کسی توجه کنیم و در چه زمانی بی تفاوت بمانیم. پس تلاش نکنید که احساس عاشقانه را در زیر زمین آزمایشگاه شیمی خلق کنید، بلکه تمام تلاشتان را بکنید تا از فرصتی که زندگی به شما می دهد به بهترین شکل استفاده کنید.

تهیه و تنظیم : مهدی مصطفایی

ترجمه: کاوه فیض اللهی

برگرفته از وبلاگhttp://negaheno.wordpress.com

منبع : بخش سلامت مجله نیویورک تایمز و هفته نامه شهروند امروز ( شماره 71 یک شنبه 12 اسفند 1386 )


 


نوشته شده در  سه شنبه 87/7/23ساعت  1:21 صبح  توسط صبا 
  نظرات دیگران()

 

تا شقایق هست زندگی باید کرد.

 

به سراغ من اگر می آیید,
پشت هیچستانم.
پشت هیچستان جایی است.
پشت هیچستان رگ های هوا,پر قاصدهایی است.
که خبر می آرند, از گل وا شده ای دورترین بوته ی خاک.
روی شن ها هم ,نقش های سم اسبان سواران ظریفی ست که صبح
به سر تپه ی مرعاج شقایق رفتند.
پشت هیچستانم, چتر خواهش باز است:
تا نسیم عطشی در بن برگی بدود,
زنگ باران به صدا می آید.
آدم اینجا تنهاست
و در این تنهایی , سایه ی نارونی تا ابدیت جاری است.
به سراغ من اگر می ایید,
نرم و آهسته بیایید, مبادا که ترک بردارد
چینی نازک تنهایی من.

 خوشا به حال سهراب که اینقدر همه چیز را زیبا می دید, اگر دوست دارید سهراب را بیشتر بشناسید بیوگرافی اوا را که به قلم خودش نوشته شده و توسط خواهرش پریدخت سپهری در کتاب هنوز در سفرم(مجموع ای از نامه ها و شعر های منتشر نشده سهراب)
به چاپ رسیده را بخوانید.

 

من کاشی ام اما در قم متولد شده ام . شناسنامه ام درست نیست. مادرم می داند که من روز چهاردهم مهر(6اکتبر) به دنیا آمده ام . درست سر ساعت 12. مادرم صدای اذان را می شنیده است. در قم زیاد نمانده ایم. به گلپایگان و خوانسار رفته ایم. بعد به سرزمین پدری. من کودکی رنگینی داشته ام.دوران خردسالی من در محاصره ترس و شیفتگی بود. میان جهشهای پاک و قصه های ترسناک نوسان داشت. با عمو و اجداد پدری در یک خانه زندگی می کردیم و خانه بزرگ بود. باغ بود همه جور درخت داشت.برای یاد گرفتن وسعت خوبی بود.زمین را بیل می زدیم.چیز می کاشتیم . پیوند می زدیم و هرس می کردیم. در این خانه پدر و عمو ها خشت می زدند.بنایی می کردند به ریخته گری و لحیم کاری می پرداختند. چرخه خیاطی و دوچرخه تعمیر می کردند. تار می ساختند. به کفاشی دست می زدند . در عکاسی ذوق خود می آزمودند.قاب منبت درست می کردند.نجاری و خراطی پیش می گرفتند.کلاه می دوختند باصدف دگمه و گوشواره می ساختند.
کوچک بودم که پدرم بیمار شدوتا پایان زندگی بیمار ماند.پدرم تلگرافچی بود.در طراحی دست داشت.خوش خط بود.تار می نواخت.او مرا به نقاشی عادت داد.الفبای تلگراف(مورس)را به من آموخت.در چنان خانه ای خیلی چیزها می شد یادگرفت.

ادامه مطلب...

نوشته شده در  یکشنبه 87/7/14ساعت  1:12 صبح  توسط صبا 
  نظرات دیگران()

 

مرگ بر اسرائیل
نوشته شده در  پنج شنبه 87/7/4ساعت  1:20 صبح  توسط صبا 
  نظرات دیگران()

 

یکی از زیباترین خلقتهای خداوند گل می باشد که هم خود زیباست و هم باعث زیبایی محیط اطرافش می شود و هم می تواند زیباترین هدیه ای باشد که آن را گرفته باشی و یا آن را به کسی داده باشی.

گل بهترین و زیباترین هدیه ای هست که به وسیله آن می توان تمام احساس ,محبت ,عشق و دوستی خود را تقدیم به او کنی و یا تمام آنها رادریافت کنی.

اولین شاخه گل را از چه کسی دریافت کردی و یا به چه کسی دادی ؟ اصلا تا به حال گل هدیه گرفته ای و یا آن را به کسی داده ای؟!

 این شاخه گلهای زیبا تقدیم به تمام دوستان

 

تقدیم به تو
نوشته شده در  پنج شنبه 87/6/28ساعت  1:17 صبح  توسط صبا 
  نظرات دیگران()

<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کلاه قرمزی
سفره هفت سین ما
[عناوین آرشیوشده]

?????هر کی نیاد ضرر کرده?????