یکشنبه 5/11/1386 روز بزرگداشت خواجه نصرالدین طوسی و روز مهندس
این روز را به دوستان و همکلاسیهای عزیزم که مهندسین آینده ایران زمین هستند تبریک می گویم.
مهار جنگ و باز گرداندن آرامش برای پیریزی هر تمدنی لازم است که خواجه نصرالدین طوسی برای انجام این کار سیاستهایی بکار گرفته بود و شروع به پیریزی بنای تمدن عظیمینمود که تاریخ از آن بهرههای فراوانی برده است.
نشانههای تمدن
ـ رفتن به دربار هلاکو خان و مهار جنگ و خونریزی و برگرداندن آرامش
ـ احترام و تکریم علماء و دانشمندان
ـ تأمین هزینه زندگی دانشمندان از طریق موقوفات و ساخت اولین کوی دانشمندان وابسته بهرصدخانه مراغه
ـ دعوت دانشمندان و صاحبنظران از دیگر بلاد به مراغه
ـ تأسیس رصدخانه مراغه و یا به تعبیری دانشگاه مراغه
ـ جمعآوری و خریداری کتب و تأسیس کتابخانه
یکی از عوامل تمدن و ابزار رشد و ترقی، علماء و دانشمندان میباشند که خواجه نصیرالدینطوسی از این عامل بخوبی استفاده کرد. در حقیقت خواجه نصیرالدین طوسی در زمان خودشتمدنی بنا نهاد که میتوان گفت عالیترین بنای تمدن بوده است که امروزه ما نیز بخشی از تمدنرا وامدار و مدیون افکار و آثار و خدمات آن نابغه اسلامی هستیم.
برای آگاهی یافتن از چگونگی راهیابی خواجه به دربار هلاکوخان ادامه مطلب را بخوانید.
خـواجه در سال 628 هـ ق، در شهر قایـن با دختر فخر الـدین نقاش پیمان زناشـویـى بست و به ایـن ترتیب دوره اى دیگر از زندگى پر فراز و نشیب خـواجه آغاز گردید. بعد از چند ماه سکونت در شهر قایـن از طرف محتشـم قهستان به نام ناصر الدیـن که مردى فاضل و کـریـم و دوست دار فلاسفه بـود دعوت به قلعه شـد او به اتفـاق همسـرش به قلعه اسمـاعیلیـان رهسپـار گـردیـد. قلعه هاى اسماعیلیه بهترین و محکـم تریـن مکان در بـرابـر حمله مغولها بود.
در ایـن مدت که خـواجه نصیر در قلعه قهستان بود بسیار مورد احترام و تکریم قرار مى گرفت و آزادانه به شهر قایـن رفت و آمد داشته و به امور مردم رسیدگى مى نمود در همیـن زمان بود که به در خـواست میزبـان کتـاب (طهاره الاعراق) ابـن مسکـویه را از عربـى به فـارسـى تـرجمه کـرد و نام آن را اخلاق ناصـرى (به نام میزبان خود) نهاد.
خـواجه نصیر حـدود 26 سال در قلعه هاى اسماعیلیه به سر برد و در ایـن مـدت دست به تألیف و تحریر کتابهاى متعددى زد از جمله شرح اشارات ابـن سینا، اخلاق ناصرى، رساله معینیه، مطلوب المومنیـن، روضه القلوب، رساله تـولى و تبرى و ... خـواجه در ایـن دوره از زندگانى پر ماجراى خویـش از کتابخانه هاى غنى اسماعیلیان بهره ها بـرد و به علت نبـوغ فکرى و دانـش و آلایـش معروف و سرشناس گشت.
مغول بیشتـر ممالک اسلامـى را به اطاعت خـود در آورده بـود ولـى اسماعیلیه و بنـى عباس هنـوز در قـدرت بـودند در حالـى که سران مغول در فکر یـورش به بغداد، مقر بنـى عباس، بـودند اسماعیلیه ظلـم و ستـم را از حد گذرانده و فساد آنقدر شدت پیدا کرده بود که کسى طاقت نداشت تا جایى که قاضى شمس الدیـن قزوینى که عالـم و مورد اعتماد مردم قزویـن بود از ستم فزون از حد اسماعیلیه به (قا آن )نـوه چنگیز خان شکایت بـرده و طلب کمک نمـود تا اینکه (قا آن) برادر کوچک خـود هلاکو خان را مأمـور سر کـوبى قلعه هاى اسماعیلیه کرد. هلاکـو خان در سال 651 هـ ق، بـا 12000 نفـر روانه قهستان شـد نماینده اى پیش (ناصر الدیـن) گسیل داشته و او را به قبول اطاعت از خود فرمان داد ناصر الدین که در ایـن زمان پیر و ناتوان شده بود به نزد هلاکو رفت و تسلیم گردید هلاکو هـم او را محترم شمرد و به حکومت شهر تـون (فردوس کنونى) فرستاد با تسلیـم شدن ناصر الـدیـن عملا شکستـى در جبهه اسماعلیه رخ داد و مغولان قلعه ها را یکى پس از دیگرى تسخیر کردند.
خواجه نصیر با اطلاع از ایـن جریان دانست که هلاکـو مرد خـونریزى نیست چـون که ناصـر الـدیـن را دولت دیگر بخشیـده سپـس هلاکـو دو نماینده نزد (خورشاه) فرستاد و او را به تسلیـم شـدن خـواند، خورشاه با مشـورت و صلاح دیـد خـواجه حاضـر به قبـول اطاعت شـد خـواجه مذاکراتـى با هلاکـو داشت و ضمـن آن گفت پادشاه نباید از قلعه ها نگران باشد چـونکه دلایل نجـومى چنان نشان مى دهد که دولت اسماعیلیه در حال سقوط است پیـش بینى خواجه درست بود روز شنبه اول ذیقعده سال 654 هـ ق، با تسلیـم شـدن خـورشاه نقطه پایان بر حکـومت اسماعیلیان در ایران گذاشته شد و از آن پـس جز نامـى از اسماعیلیان در تاریخ باقـى نماند خان مغول خـواجه را که در جلـوگیرى از خونریزى و تسلیـم شدن خـورشاه نقـش بسزایى داشت با احتـرام پذیـرفت و از او تجلیل فـراوانـى نمـود.روزی هلاکو به خواجه نصیرالدین میگوید که یک حادثه جالب را پیشگویی کنید که منمشخصا شاهد باشم خواجه ضمن پذیرش میگوید این حادثه در شب پنجشنبه اتفاق خواهدافتاد که همراه با کسوف است و اتفاقا در آن شب هلاکو در خواب بود و نگهبانان اجازه ورود بهخواجه را نمیدادند که باعث نگرانی خواجه شده بود که مبادا هلاکو این حادثه را نبیند; چارهاندیشید و شنید که یکی از خرافات در باره ماهگرفتگی این است که میگویند اژدها ماه را گرفتهپس باید به ظروف مسینی کوبید تا اژدها بترسد و ماه را رها کند بلافاصله خواجه نگهبانان را ازاین قضیه ترساند و آنها ظروف مسین را برداشته و به یکدیگر کوبیدند و این باعث شد که خودهلاکو از خواب بیدار شود و خواجه آنچه را که دیده بود به هلاکو نشان داد و او سخن خواجه راپذیرفت و اعتبار علمی و شخصیت خواجه برای او تثبیت شد.پس از آن، هلاکو از خواجه سئوال کرد آیا چون ما دیشب میدانستیم که ماه خواهد گرفت، ماهگرفته است یا اگر نمیدانستیم ماه میگرفت؟ خواجه گفت چه شما میدانستید و چه نمیدانستیداین اتفاق میافتاد. هلاکو پرسید آیا ما میتوانستیم از وقوع این حادثه جلوگیری کنیم؟ خواجهگفت خیر متأسفانه مسایل طبیعی و فلکی در اختیار ما نیست و از بشر هم کاری برنمیآید.هلاکو گفت کاری که اگر ما بدانیم یا ندانیم اتفاق میافتاد و اگر بدانیم نمیتوانیم از وقوعشجلوگیری کنیم دانستنش چه سودی دارد؟ خواجه نصیرالدین تدبیری اندیشید که هلاکو آمادگیبرای درک مسایل علمی را ندارد لذا با بعضی از دوستانش مشورت کرد و نتیجه آن شد که آنان دودیگ بزرگ مسین را از بالای محلی مرتفع که در نزدیکی خیمه هلاکو است بزمین بیاندازند دراین هنگامه که هلاکو از شکار برمیگشت خواجه باتفاق او وارد شدند اما خواجه به هلاکو گفتکه صحبت محرمانهای با شما دارم و آن اینست که تا چند لحظه دیگر صدای مهیبی خواهیدشنید لطفٹ نترسید و فقط به چهره اطرافیان نگاه کنید به موقع علت قضیه را توضیح خواهم داد;میهمانان یکی پس از دیگری وارد شدند که ناگهان صدای مهیبی بلند شد هر یک عکسالعملی ازخود نشان دادند فقط هلاکو و خواجه نصیرالدین آرام نشسته بودند، در این لحظه خواجه گفتاگر جنابعالی از این قضیه مطلع نبودید حتمٹ میترسید و این اطلاع باعث شد که شما از این صدانهراسید. خاصیت پیشگوئی و پیشبینی منجمین واقعی این است که به شما آرامش میدهد وهمین باعث شد که خواجه بعنوان مشاور هلاکو انتخاب شود.پس از اینکه خواجه نصیرالدین طوسی در دربار هلاکو خان محبوبیت یافت و بعنوان مشاورانتخاب شد از فرصت بدست آمده کمال استفاده را برد و شروع به پیریزی بنای تمدن عظیمینمود که تاریخ از آن بهرههای فراوانی برده است.خـواجه به امر هلاکـو، مشاهیر، حکما و منجمان را به مراغه احضار کرد رصـد خانه مراغه در سال 656 هـ. ق، آغاز و در سال 672 هـ. ق، به اتمام رسید در ایـن رصد خانه از ابزار نجـومـى که از قلعه المـوت و بغداد آورده بـودنـد استفـاده گـردیـد خـواجه تـوانست کتابخانه عظیمـى در آنجا تأسیـس کنـد تعداد کتب آن را بالغ بـر چهار صـد هزار جلـد نـوشته انـد.
موسیقی وبلاگ
اشتراک در وبلاگ
موسیقی وبلاگ