سفارش تبلیغ
صبا ویژن
صبا

 

وقتی بعضی از عکس ها یا بولوتوث هایی را که می بینم  باورش برایم سخته که این رفتارها اتفاق افتاده یک جوری می خواهم دلم را راضی کنم که بلکه ساختگی. چند روز پیش که به سینما در شهر ... رفته بودم چیزهایی را دیدم که بدجوری متاسفم! نمی دونم متاسفم برای جامعه , برای مردم, برای جوانهای این جامعه , برای فرهنگ  این جامعه یا اصلا بهتر بگم برای همه متاسفم!

فقط تعداد محدودی برای دیدن فیلم به سینما آمده بودند بعضی هاشون اصلا نفهمیدن موضوع فیلم چی بود, بازیگران فیلم چه کسانی بودند حتی شاید نمی دونستند اسم این فیلمی که داره نمایش داده میشه چه هست!

با اینکه زدن این حرفها برایم سخته ولی این رفتارها وجود داشت سالن سینما تبدیل شده بود به یک مکان هوسبازی و شهوت رانی. پسر و دخترهایی که سالن تاریک سینما را با اتاق تاریک و تنها اشتباه گرفته بودند آنقدر غرق شهوت بودند که نمی فهمیدند چه کاری انجام میدهند نمی فهمیدند در یک محیط عمومی هستند نمی فهمیدند, هیچ چیز نمی فهمیدند. وقتی پسر ودختری را به خاطر رفتار رسوا و زشتی که داشتند از سالن بیرون کردند بعضی ها حساب کار خودشون کردند. از یک طرف حالم ازاون دختر بهم می خورد از یک طرف هم دلم برایش می سوخت, شاید سنش به 20 سال هم نمی رسید. نمی فهمید که این رفتارها هوس بازی .

دائم به این فکر می کنم که اگر یک نوجوان 10 ,12ساله یا خانواده ام همراهم بودند چه کار می کردم.

شاید اگر پدر و مادرم بودند دیگر نمی گذاشتند به سینما بروم واقعا آن روز سینما محیط کثیفی بود ولی نمی دانم اگر نوجوانی همراهم بود چه می کردم , اونو باید بیرون می آوردم یا اینکه با این مشکلات موجود در جامعه آشنا می کردم.  

 

پی نوشت

دکتر شریعتی در خاطراتش نوشته:در آلیانس فرانسه در پاریس درس زبان می خواندم همکلاسی داشتم از اسپانیا. گفت از کجایی؟ گفتم از ایران . گفت خوش به حال مردهای ایران در اروپا ما باید با یک دختر اول سر حرف را وا کنیم اگر جواب داد حرفهای جالبی برایش بزنیم و سرگرم کننده و باهوش باشیم بعد باهم آشنا شویم بعد به تئاتری دعوتش کنیم شب دیگر به شام بعد گردش حرف از سیاست ادبیات شعر و نویسنده و هنر و مکتبهای هنری و گاهی سیاسی بعد اگر حرفهامان هم را گرفت با هم رفیق می شویم بعد دعوت به خانه کم کم صمیمیت بعد دوره ی خصوصیت و احتمالا خواب. از صدتایش یکی به آخر میرسه و بقیه هر کدام در یکی از این مراحل از چنگمان می پرند. اما ایران شما این حرفها را ندارند یک "چشمک ". گفتم شاید کلمه ایرانی را با ایتالیایی یا جایی دیگر اشتباهی گرفته توضیح داد که نه او عضو یک تروپ هنری بوده از گروههای سیار رقص و موزیک اسپانیایی با آن لباسهای سرخ و قشنگ و به ایران آمده و در تهران به محافل هنر دوست اشرافی و خیلی متجدد راه یافته و زن ایرانی را تجربه کرده است.


نوشته شده در  چهارشنبه 87/6/13ساعت  1:54 صبح  توسط صبا 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
کلاه قرمزی
سفره هفت سین ما
[عناوین آرشیوشده]

?????هر کی نیاد ضرر کرده?????